ققنوس خفته هنر مُد ایران در آستانه بیداری

یادداشت: مهندس حمیدرضا قناعتی، کارشناس خبره صادرات- از همان روزهای اول سال ۶۶ که با قبولی در رشته مهندسی نساجی وارد دانشگاه امیر کبیر (پلی تکنیک سابق) شدیم، بقیه دانشجوها طور دیگری به ما نگاه میکردند. البته فقط نگاه نبود؛ چون گاهی در اولین گفتگوهایمان با دیگر دانشجویان، زبانشان هم به بیان یک باور گشوده میشد. آخر غالب دانشجویان پرشور آن روزها، دانشگاه را آنچنان والا میدانستند که منزلت آن را نیز، تنها در فراگیری علم و دانش میشمردند.
به گزارش پایگاه خبری صنعت مد، مهندس حمیدرضا قناعتی در ادامه مطلب فوق نوشت: با وجود این خبر رسیده بود که ما، به عنوان دانشجویان رشته نساجی، آمدهایم که مهندس شویم و در بازار مشتاق و رو به توسعه ایران، پول پارو کنیم. مگر با این همه کارخانه نساجی و این زنجیره بلند تولید الیاف تا پارچه و پوشاک، چه تعداد مهندس نساجی در سال از این دانشگاه بیرون میآید که به این بازار بزرگ و پر متقاضی جذب مهندسین نساجی کشور برسد!
بله قرار بود زمان به نفع ما باشد و ما را بالای سر بگذارند و قدر ما در صنعت مد و پوشاک و نساجی دانسته شود. البته حقایق و فرضیات پشت این داستان آنقدر قدرت داشتند که بعضی از دانشجویان با یک تغییر نگرش در میزان منزلت دانشگاه و اتخاذ رویکرد واقع بینانه به داشتن آیندهای درخشان، از مطالعه پر زحمت فیزیک محض و برق و الکترونیک انصراف داده و در رشته معظم مهندسی نساجی ادامه تحصیل میدادند! شاهد و دلیل آن همه خوش خیالی نیز، شرکتهای بزرگ ماشینسازی اروپایی بودند که با هدف معرفی خودشان به ما دانشجویان خوش اقبال مهندسی نساجی ، مهمانیهای آنچنانی ترتیب میدادند و برای نمایش پر هیمنه حضورشان در نمایشگاه بین المللی تهران، یک خط کامل حلاجی و ریسندگی پنبه را نیز در نمایشگاه راه اندازی میکردند.
اما با گذشت سالها و دههها، اوضاع تولید و هنر صنعت مد و نساجی و پوشاک در کشورمان رو به وخامت گذاشت. رغبت شرکتهای اروپایی به حضور در ایران به تدریج کم و کمتر شد و خیال پادشاهی مهندسین نساجی کشور هم روز به روز نقش بر آبتر!
اکنون نیز حکایت کارخانجات نساجی و مهندسین آن، آنچنان رو به خاموشی و فراموشی است که در این باره میتوان به اندازه یک مثنوی نوشت و به تفصیل درباره آن درد و دل کرد؛ اما با وجود این، واقعیت تلخ در این صنعت، همچنان پابرجا است و شوربختانه، تاکنون به داد این صنعت، آن طور که شایسته و زیبنده آن است، رسیدگی نشده است.
اینک ما ماندهایم و نگاهی دوباره به حقایق پیدا و پنهان این ماجراهای تلخ و شیرین که ضرورت دارد به همه ابعاد آن پرداخته شود. هر چند که خوشبختانه قسمت آشکار این ماجرا، بیشتر همان قسمتی است که همواره پایدار میماند.
از خاطر نبریم که صنعت مد در کشورمان در همه حوزهها، از جمله نساجی و پوشاک، همچنان جزو والاترین صنایع برای سودآوری، ایجاد اشتغال، سرمایهگذاری، تجارت خارجی، راهبردهای فرهنگی و صنایع خلاق کشور، مد و برندینگ است که جای دارد تا آثار مستقیم و القایی آن را با «قدرت رسانه»، یک به یک شناسایی و جریان سازی کرد.
موضوعی مهم که با ضرورت شمردن آن، میتوان با کمک رسانه، «رویای ایرانی» را زنده کرد و ققنوس هنر صنعت مد ایران را به پرواز درآورد و با درخشش آن، نگاه منطقه و جهانیان را به آن خیره کرد. کافی است این مهم را باور داشته باشیم و در این راستا تلاش کنیم.